دل من پر درد است
دل من پر سوز است
دل من پر آشوب
ولی اما ، به چه می خندم
نه ، به خود میخندم
به دل پر دردم
به شبُ تنهایی
به عبور ایام
به سکوت دریا
به ظهور مهتاب
به غروب خورشید
همگی در حرکت
ولی اما اخر
به کدامین امید
منتظر باید ماند
خسته ام ، خسته
روح آزرده
ترس فرداها
دل نبستم هر گز
به کسی ،تا اکنون
به تو دل بستم
دل بیمار مرا
تو شفا بخشی
ای خدا تنهایم
من تو را دارم
۱۴ نظر:
سلام
خیلی زیبا بود
امیدوارم موفق باشی
خیلی قشنگ بود عزیزم
سلام سعید جان
خیلی قشنگه
هم وبلاگت هم مطلبت
موفق باشی عزیزم
ghashange matlabet
besiyar besiyar ziBa~
salam khobi?
khili ghashang bod merci
kheyli khub bud,ali bud,tanx
ســـــــــــــــلام داداشی گلم
تو همیشه برای من اولی مهربون
عالی بود
هرچی عطر گل یاسه مال تو
هرچی احساس نیازه مال من
هرچی حرفای قشنگه مال تو
هرچی گوشه وکنایست مال من
هرچی آهنگ قشنگه مال تو
صدای ساز شکسته مال من
کوه بیستون با نقشش مال تو
تیشه ورنجش مال من
هرچی آسمون صاف مال تو
هرچی ابرای سیاهه مال من
هرچی روزای بلنده مال تو
شبای سیاه ابری مال من
اون شبای پرستاره مال تو
یه دونه ماه ونشونش مال من
هرچی دریاست توی دنیا مال تو
یه چیکه قطره بارون مال من
تموم رنگهای عالم مال تو
یه دونه رنگ قشنگش مال من
آهنگت عالیه داداشی جونم
vay khake alam key asbab keshi kardi ????
khoonehye no mobarak:d
mardom poool daran 2ta 2ta khoone mikharan.
to ham ke oomadi ye ja ke sheklak nadare baaa hamash tagh30re in sorushe.
vali khoshdele dar kol.
movafagh bashi ostad.
سلام..
خیلی عالی بود سعید..
مرسی که خبرم کردی..
موفق و شاد باشی..
فعلا..
{گل}{گل}{گل}
همه شب بادلم کسی میگفت:
"سخت اشفته ای ز دیدارش
صبحدم با ستارگان سپید
میرود ، میرود ، نگه دارش"
من به بوی تو رفته از دنیا
بی خبر از فریب فرداها
روی مژگان نازکم میریخت
چشمهای تو چون غبار طلا
تنم از حس دستهای تو داغ
گیسویم در تنفس تو رها
میشکفتم ز عشق و میگفتم:
"هرکه دل داده به دلدارش
ننشیند به قصد ازارش
برود، چشم من به دنبالش
برود، عشق من نگهدارش"
آه، اکنون تو رفته ای و غروب
سایه میگسترد به سینه راه
نرم نرمک خدای تیره ی غم
می نهد پا به معبد نگهم
مینویسد به روی هر دیدار
آیه هایی همه سیاه سیاه
اومدم به داداش مهربونم سری بزنم و برم
ارسال یک نظر