۱۳۸۹ اردیبهشت ۱۶, پنجشنبه

کودکی

خنده با لب هایم غریبی میکند همچنان به آجرهای حیاط خیره مینگرم ، هنوز صدای خنده های دوران بچگی ام را از در و دیوار حیاط میشنوم . تک درخت باغچه ی من در میان هوای سرد کز کرده نشسته و به گرمای اتاقم غبطه میخورد . اشک در چشمانم حلقه میزند ، هنوز آرزوی کودکی ام را دارم ، حیاط پر برف مرا میخواند ، ولی ذوق بچگی ام را پیدا نمیکنم شاید سال های دور در ارتفاعی پست جا گذاشته باشم و یا شاید خیلی دور خیلی نزدیک پیدایش کنم .دوست دارم به برف هایی چنگ بزنم که در دوران بچگی دست های لطیفم را ناجوانمردانه بی حس میکردند . دوست دارم ... دوست دارم .... و دوست دارم های زیادی را آرزو میکنم ولی اما افسوس (( گاهی وقت ها خیلی زود دیر میشود ))

۱۰ نظر:

samine گفت...

salam baba eyval matne va3 khodete? kheyli khashnge movafkh bashi

samine گفت...

salam baba eyval matne va3 khodete? kheyli khashnge movafkh bashi

فائزه گفت...

سلووووووووووووووم!!!چیطووووووووووووری؟؟؟میبینم که ه ه ه ه آپ میکونی ی ی ی ی ی!!!
باا این عسکت که باز نمیشه!حیف به اونهمه وقتی که واسش گذاشتی(گذاشتیم)!!!
متنت تووفه!حاااال کردم
مففخ باشی

المیرا گفت...

تو همون حس غریبی که همیشه با منی
تو بهونه ی هر عاشق واسه زنده موندنی


سلام گلم خوبی؟

ببخشید دیر کردم

خوشحالم آپ کردی

زیبا بود.

دریا گفت...

سلام

خیلی زیبا بود

موفق باشی

khale jooon گفت...

eeeeeeeeeeeee up kardi?keyyyy? che ajab:d. kheyli ghashang bood vaghean ke khande ba labhaye man ham gharibi mikonad

الناز گفت...

با آهنگ وبتون خيلي خاطره دارم يه لحظه شوكه شدم شنيدم! خيلي وقت بود... داشت يادم ميرفت...
ممنون كه به من سر زدين!!

الناز گفت...

راستش اومدم نشستم آهنگ وبتون رو گوش كردم ديگه متنو نخوندم!! الان خوندمش! نوشته خودتون هست؟ اگر بله من از نظر ادبي نميتونم نظري بدم چون تخصصي ندارم از نظر سليقه خودم خوبه هرچند باهاش حس مشترك ندارم كودكي با ذوق و شوقي نداشتم به نظرم اگر دست نوشته خودتون هست بازم جاي پيشرفت دارين! موفق باشين

روشنک شریفی گفت...

شب قراریست که ستاره ها برای بوسیدن ماه می گذارند و چه زیباست شرم زمین که خود را به خواب می زند.

mehdi ice boy گفت...

با سلام قشنگ بود جیجرم امیدوارم دوباره اپ کنی بهره ببریم از مطالبت موفق باشی عزیزم