۱۳۸۸ مرداد ۱۴, چهارشنبه

اشک عشق

شب امتحانم بود، خودکار رو برداشتم ، تا خواستم بنویسم یاد تو و اون خاطره های فراموش نشدنی افتادم ،توان دستم رفت . چشامو بستم به خاطره ها سفر کردم همه چیز رو از اول مرور کردم از اون دیدار اول ، به اتفاقات خوب و خوشی که با هم داشتیم ، وقتی به به دیدار آخر رسیدم ،اون لحظه که برا همیشه منو ترک کردی و رفتی ،وقتی که انگار دنیار رو سرم خراب شد. چشام رو باز کردم قطره اشکی از صورتم سُر خورد و رو صفحه ی سفید پخش شد .

۵ نظر:

ناشناس گفت...

سلام سعید جان خیلی خیلی عالیه با خودت شاعری دیگه بایذ بیام شعرا تو رو کش برم موفق باشی {گل}{گل}{گل}

سونیا گفت...

سلام علیکم..
خیلی خشنگ نوشتی سعید..
تبریک میگم..
اون سروشم باید یاد بگیره:d
همش یا در حالِ دانلود کردنِ یا کش رفتن :d
موفق باشی سعید..
فعلا..

ناشناس گفت...

Salam,webeton ali bod beheton tabrik migam

ناشناس گفت...

agar bednam mordegan ham khab mibinand mimiram ta tora hamishe dar khab bebinam,sokot behtarin tafsire dost dashtan ast,mohem dar kenare ham bodan nist be yade ham bodan ast

hamid گفت...

salam/u ye pa shaeer shodi/khob bod/az ashnayi ba u khosh hal shodam/khosh bashi/fadat sham